روایت خسرو سینایی از پوست کلفتی در سینما
راستابلاگ: به گزارش راستابلاگ، خسرو سینایی می اظهار داشت: ˮهمیشه از ساختن فیلم لذت برده ام. ولی همیشه حاشیه های قبل و پس از ساختن آن آزارم داده است. تجربه کردم که سینما به سبب نیازی که بواسطه های گوناگون و سرمایه دارد، مشکل می تواند به مرزهای هنر نزدیک شود و اغلب ناچار است در محدوده مهارت های حرفه ای محبوس بماند.ˮ
به گزارش راستابلاگ به نقل از ایسنا، خالق "عروس آتش" ۱۱ مرداد ماه سال ۹۹ دار فانی را وداع گفت، دی ماه سال ۹۸ در مراسم نکوداشت اش و نشست آخرین اثرش، کتاب صوتی «یادگاری»، این جملات را بیان کرده بود و ادامه داده بود: "چشمه جوشان خلاقیت خیلی زود می خشکد و در سینما آن قدر سرمایه، فناوری، واسطه ها، مصلحت ها و شرایط اجتماعی درشکل گرفتن یک فیلم نقش دارند که اگر فیلمی را ساختی و دست کم نیمی از آنچه را در ذهن داشته ای در آن یافتی، باید خیلی خوشحال باشی."
این کارگردان که از سال ۴۲ چندین مجموعه شعر به چاپ رسانده است، می اظهار داشت: "سال هاست که ثابت شده قوانین تکراری دانشگاهی هیچ گاه شاعر نساخته اند، بلکه در مواردی عصایی در دست شاعر هنرمند بوده اند تا در آغاز راه سقوط نکند و در بسیاری موارد هم حتی زنجیری بر پایش که او را از پیشرفت بازداشته اند. آنچه به شکل گرفتن یک اثر هنری می انجامد، جوشش چشمه ای زلال در ذهن هنرمند است که در نهرهای مختلف جاری می شود. شعر در کلام، موسیقی، نقاشی و همه هنرهای دیگری که حاصل خلاقیت ذهنی هنرمند هستند، ابزارهای مختلفی هستند که او برای بازتاب محتوای ذهنی اش به کار می گیرد. اثری خالی از جوشش خلاق، هرچند که بسیار ماهرانه شکل گرفته باشد، ممکنست از فعال عرصه هنر، استادکار بسازد، اما در محدوده خلاقیت هنری قرار نمی گیرد. تاکید می کنم که قصد انکار ارزش های مهارت را در بازتاب محتوای ذهن ندارم، اما مهارت خالی از خلاقیت، در جایگاه هنر چیزی کم دارد."
هنر و سینما پوست کلفت می خواهد
خسرو سینایی اردیبهشت ماه سال ۹۸ نیز درمراسم نمایش نسخه ترمیم شده "در کوچه های عشق" در خانه سینما اظهار داشته بود: "هنر و سینما پوست کلفت می خواهد. به ویژه وقتی که می خواهی ۵۰ سال مستقل بمانی. وقتی پوستت کلفت شد، قشنگی کار آغاز می شود. شاید اتفاقات پیش آمده برای فیلم های من در زمان خودش یک ضربه شدید بوده اما همین ضربات شدید پوست را کلفت می کند."
این فیلم سینمایی در سال ۶۹ تولید شده و به اتفاقات دوران جنگ می پردازد، خسرو سینایی در پاسخ به این سؤال که پس از سی سال چگونه به این فیلم نگاه می کند؟ می اظهار داشت: «آدم اگر با کارش زندگی کند، هر کاری جایی از زندگی اش است حالا یکی آن کار را دوست دارد یکی ندارد، مهم نیست. مهم این است که با آن زندگی کرده است. در مقایسه با این فیلم، «عروس آتش» خیلی در بین مردم عنوان شد. حتی کیارستمی که یادش بخیر، به من پیغام داد من «عروس آتش» را بیشتر دوست داشتم. اما مهم یک چیز است آدم چیزی را که در توانش است بسازد، من خیلی صحنه های فیلم " در کوچه های عشق" را دوست دارم.
یکی از شخصیت های فیلم، پسر بچه ای که در فیلم با همه دعوا می کند الان طلافروش است و پولدار و مدام به من اصرار می کند با هم فیلم بسازیم و می گوید، لذتی که در آن فیلم بردم، هنوز همراهم است.»
سینایی در همان مراسم در واکنش به برخی بی مهری ها می اظهار داشت: "با گذشت سال ها همان آدم ها در خیابان مرا دیدند و درخواست بخشش کردند، این ها مهم نیست. هنر و سینما پوست کلفت می خواهد. به ویژه وقتی که می خواهی ۵۰ سال مستقل بمانی. وقتی پوستت کلفت شد، قشنگی اش آغاز می شود. شاید اتفاقات پیش آمده یک ضربه شدید بوده اما همین ضربات شدید پوست را کلفت می کند.
برای ساخت «در کوچه های عشق» در تابستان با هوای ۵۰ درجه بدون غذا با لوبیا و عدس های پخته هلال احمر پس از جنگ با دل و جان کار می کردیم. اتفاقی درباره ی این فیلم افتاد تنها یک دفعه برای من نبوده است بلکه بارها بوده و هربار پوستم را کلفت تر کرده است. من امروز خوشحالم که پس از سی سال این فیلم باردیگر نمایش داده می شود، ممکنست یکی دوست داشته باشد، یکی نه. من هنر را با هر چیزی مخلوط می کنم. آدم فیلم هایی را که دلش می خواهد، دشوارتر می تواند بسازد تا یک موسیقی یا شعر. اما نمی دانید وقتی با قلب و وجودتان یک فیلم می سازید بعداً چه اتفاق لذت بخشی می افتد."
«در کوچه های عشق» سبکی مستند داستانی دارد که در زمان خودش ناشناخته بوده و امروزه به این نوع سبک عادت شده است، سینایی در پاسخ به این سؤال که این سبک در کارهای او از کجا آمده، توضیح داده بود: "من یک زمانی به زنده یاد "جمشید ارجمند" گفتم که اگر می خواهید ریشه های سینمای موفق ایران را در سالهای بعد کشف کنید، فیلم های کوتاهی را که در نیمه دوم دهه چهل تا اواسط پنجاه ساخته شد را ببینید. این فیلم یک فیلم داستانی است که با تکنیک مستند تولید شده است. من به عنوان یک فیلمساز ناراحت که کار خودش را سخت می کند و تجربه هایی می کند که بعضی هاش خوب در می آید و بعضی ها بد، این فیلم را به عنوان یک فیلم داستانی با تکنیک مستند ساختم و فیلم «کوچه پاییز» را مستند با تکنیک داستانی ساختم. من مستند داستانی را از فیلم"از آن سوی هیاهو" که درباره ی بچه های ناشنوا بود شروع کردم اما درباره ی فیلم "در کوچه های عشق" یک اتفاقی می افتد که سبک مستند به چشم می آید.
من در سکانسی که یک خانواده در نخلستان درحال فرار هستند، به آنها گفتم همان طوری فرار کنید که موقع جنگ فرار می کردید، فرار کنید و دوربین هم با آنها حرکت می کند. حاصل آن شد موقع میکس فیلم، مرحوم روح الله امامی که از با سابقه ترین ادیتورهای وزارت فرهنگ بود باور کرده بود آن سکانس مستند است."
او یاداوری کرده بود: «من اوایل کارم که به ایران آمدم در وزارت فرهنگ فقط می توانستم کار مستند کنم و بسیاری از آن آموختم. در فیلم «در کوچه های عشق» نکاتی است که خارجی هایی که آنرا دیده بودند هم متوجه شده بودند. من سال هاست به علت کارهای مختلفی که کردم، به ارتباط هنرها با یکدیگر معتقدم. سینما را انتخاب کردم تا این هنرها را با یکدیگر تلفیق کنم. گاهی اهتمام کردم قوانین یک هنر را در هنر دیگری پیاده کنم. من از فرم های موسیقی خیلی در سینما استفاده کردم. در دو فیلم «پرستش» و «در کوچه های عشق» از فرم سونات (گسترش دو تم A و B پدر هم بافتن این دو تم) استفاده کردم. من با فرم گرایی در فیلمسازی مخالفم، در فرم گرایی یعنی شکل گرایی مهم می باشد. من با ساختارگرایی موافقم. اما ما در دوران پست مدرنیسم به ایده گرایی رسیدیم، ایده گرایی به این معناست که یک دوربین و دو هنرپیشه داشته باش و فیلم بساز اما مخاطب وقتی دوتا ایده خوب را ببیند از ایده گرایی خسته می شود. این در حالیست که با گذشت سی سال دیدن یک فیلم ساختارگرا بگفته شما قابل تأمل و تعمق است و این خوشحال کننده است. ساختارگرایی این امکان را به وجود می آورد که همه هنرها را تجربه نماییم. سینما ابعاد مختلف دارد و در فیلم سازی لازم نیست همیشه به قواعد داستان ادبی پایبند باشید، شما می توانید از قواعد مختلفی که در هنرهای دیگر وجود دارد استفاده کنید این یعنی فرم "سونات".
در آن برنامه یکی از تماشاگران ضمن تعریف از کارهای خسرو سینایی خطاب به او اظهار داشته بود: "آقای سینایی شما کارهای بسیار خوبی انجام دادید اما بدشانس هستید و در مقابل بی مهری هایی که به فیلم شما شده پوستتان کلفت نیست بلکه مقاوم هستید".
سفارش سینایی به فیلم سازان
کارگردان "عروس آتش" خطاب به این تماشاگر اظهار داشته بود: "دروازه فوتبالی را با دو بازیکن در نظر بگیرید که هر دوی آنها به طرف دروازه در یک جهت شوت می کنند توپ یکی گل و توپ دیگری گل نمی گردد، مساله من هم همین است برای مثال همین پارینه قرار بود با یک سرمایه گذار لهستانی فیلمی بسازم که آقای انتظامی خدا بیامرز هم در آن بازی کنند اما همان موقع ترامپ اعلام نمود که در "ورشو" جلسه ای بر ضد ایران بگذاریم و آن فیلم هم کنسل شد، این یعنی سینما. من سفارش ام به فیلم سازان این است که فیلمی را که دوست دارند بسازند و از آن لذت ببرند، این قشنگ ترین چیز است."
در ادامه سینایی به نداشتن سناریو «در کوچه های عشق» اشاره کرده و می اظهار داشت: "من شاید آدم ماجراجویی هستم و در سال هایی که تدریس می کردم مباحثی درباره ی تکنیک "سینما قلم" مطرح بود و من هم در اینباره کنجکاو شدم با وجود این که در تمام فیلم های من سناریو تک تک صحنه ها نوشته شده اما در این فیلم آگاهانه خواستم از تکنیک "سینما قلم" استفاده کنم. در ابتدا هم تنها کاری کردم این بود که از جوان های بیست و دو سه ساله ای که در هتلی در سید خندان تهران و اصفهان اقامت داشتند خواستم خاطراتشان را از روز اول جنگ برایم بنویسند. حدود ۱۵۰ خاطره برای من نوشته شد که من از میان آنها دو خط در ذهنم شکل گرفت یکی جوانی که پس از جنگ به شهر برگشته و یاد دوستانش می افتد، دیگری پیدا کردن عکس دختری در میان خرابه ها. مابقی داستان را در حین فیلمسازی طراحی می کردیم. حتی سکانسی از فیلم به پیشنهاد آقای قلی پور ساخته شد، همان سکانسی که کودکانی پس از جنگ هم بازی جنگ می کردند. فیلم ساختن خیلی کار جذابی است اما سخت هم است. بودجه ما در این فیلم کم بود و بگونه ای تنظیم شده بود که غذا از لوبیا و عدس پخته های هلال احمر می خوردیم. هرکس بیمار کنار رودخانه ماهی می گرفت تا ماهی هم بخوریم".
چرا سینایی در جنوب بیشتر فیلم ساخت؟
سینایی هم در سخنان پایانی در پاسخ به این سؤال که چرا فیلم های جنوبی زیاد می سازد، اظهار داشته بود: "همشهری های شمالی من هم از این مساله گله دارند، من سی و چند ساله سناریو «یک راه، یک عمر، یک شب» نوشته شده اما ساخت آن جور نمی شود.
باید بگویم من هم می دانم اقتصاد سینما مهمست اما بعضی چیزها دردناک است. ما در جزیره هرمز فیلمی با نام جزیره رنگین ساختیم که در خارج از کشور بسیاری از آن استقبال شد، اما در ایران مورد استقبال قرار نگرفت و در سه چهار ماه اکران حدود چهار میلیون فروخت، من می خواستم در نقاط مختلف ایران فیلمسازی کنم اما حاصل اینطور بود و وقتی به یک مسئول غیر دولتی ولی با نفوذ گفتم "چگونه این فیلم را اکران کردید که کلاً چهار میلیون فروخت"، او به من گفت "فیلم بفروش بساز تا خوب فروش برود"، این خنجری بود که پس از ۵۰ سال به قلبم زدند. اقتصاد سینما خیلی مهمست اما همه چیز بفروش نیست."
اگر می خواهید، زیبا زندگی کنید بدنبال هنر بروید
شهریور سال ۹۷ خسرو سینایی اظهار داشته بود: خدا را شکر می کنم که زندگی خوبی داشتم اما یک حسرتی همیشه به همراهم بود؛ آن زمانی که وقتش بود، نتوانستم برخی از فیلم نامه هایم را بسازم.
این هنرمند که در آیین اختتامیه برنامه «مثل یک قصه» ویژه بررسی و مرور ۵۰ سال آفرینش هنری خسرو سینایی که در باغ موزه هنرهای ایرانی انجام شد و سازش را در این مراسم به موزه موسیقی اهدا کرده بود، این جملات را مطرح و اظهار داشته بود: سینمای ایران برای من جز یک ابزار نبوده است. با آن توانستم افکارم را به مخاطب عرضه کنم. سینما جاده زیبا و پر از سنگلاخ است و باید استوار باشی. من هیچ گاه برای پول درآوردن فیلم نساخته ام. من باید همیشه باید عاشق یک فیلم باشم تا آنرا بسازم؛ عاشق تک تک عوامل سازنده آن.
خدا را شکر می کنم که زندگی خوبی داشتم اما یک حسرتی همیشه به همراهم بود؛ آن زمانی که وقتش بود، نتوانستم برخی از فیلم نامه هایم را بسازم.
کارگردان «عروس آتش» در آخر خطاب به جوانان اظهار داشته بود: زندگی جرقه ای است میان دو تاریکی. خالی این لحظه را پر کن، زندگی خالی است. تا هستیم باید زندگی نماییم.
خسرو سینایی در سن ۸۰ سالگی بر اثر مبتلاشدن به کرونا و عفونت ریه درگذشت.
در این حوزه بخوانید:
خسرو سینایی: تاریخ ما یا گم شده است یا تحریف!
منبع: rastablog.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب