اظهارات دومین بدلکار ایرانی درباره ارشا اقدسی
راستابلاگ: «محسن خداپرست»، یکی از اعضای حرفه ای گروه بدلکاران 13 که «ارشا اقدسی» موسس آن بود، کمتر از دو هفته پیش برای آخرین بار با ارشا که در لبنان بود، صحبت کرده است.
به گزارش راستابلاگ به نقل از ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: او که هنوز باورش نمی گردد ارشا در یک صحنه بدلکاری گرفتار سانحه شده و فوت کرده، در گفت و گو با ما درباره این حرفه و اقدسی، نکات کمتر شنیده شده ای را می گوید. در خور ذکر است که «خداپرست» در نخستین همایش رسمی بدلکاران ایران بعنوان دومین بدلکار مرد ایرانی، تندیس بهترین بدلکاران مرد ایران را دریافت کرده و در آثاری همچون «نگار»، «جرم»، «گلشیفته»، «به وقت شام»، «قهرمانان کوچک»، «امکان مینا»، «رخ دیوانه»، «شهرزاد»، «شهر موش ها ۲»، «سلام بر فرشتگان» و «دختر شاه پریون» بعنوان بدلکار حضور داشته است.
۱۲ سال است در این حرفه مشغولم
از او درباره ورودش به این شغل می پرسم که می گوید: «به طور کلی، مردم با خطرات این کار آشنایی زیادی ندارند و تا زمانی که وارد این حرفه نشوند، نمی دانند که مشقت ها و سختی های زیادی دارد. بسیاری از متقاضیان بودند که وارد این رشته شدند، پس از تجربه این سختی ها، پا پس کشیدند ولی من پوستم کلفت تر بوده و الان حدودا ۱۲ سال است که بصورت حرفه ای در این کار مانده ام. درباره ورودم به این شغل باید بگویم بصورت خیلی اتفاقی به این رشته علاقمند شدم. یک جست و جوی ساده در اینترنت کردم و با آقای اقدسی آشنا شدم. بدین سبب یک ایمیل به او زدم که خیلی سریع جواب داد و من را به باشگاهی که در آن تمرین می کردند، دعوت کرد. پس از اینکه چند وقت در تمرین هایشان شرکت کردم، تست های اولیه را دادم و از همان روز، در خدمت گروه بودم و هستم».
بدلکار در زمان اجرا، استرس ندارد!
از دومین بدلکار ایرانی درباره استرس این شغل می پرسم که می گوید: «هرکار و حرکت بدلکاری که مقرر است در یک فیلم اجرا شود، در مرحله پیش تولید، بارها و بارها با حضور اعضای گروه بدلکاری با جزئیاتش به دقت بررسی می شود. بدین سبب چون روی آن حرکت، بررسی های زیادی انجام می شود، یک جورایی برای بدلکار نرمال سازی می شود و می داند که دقیقا چطور باید مرحله به مرحله جلو برود تا کار به بهترین و بی خطرترین شکل ممکن صورت گیرد. بدین سبب در زمان اجرا، بطور معمول بدلکار استرس زیادی ندارد.»
۲ هفته پیش با اقدسی صحبت کردم
«آخرین بار که با آقای اقدسی صحبت کردم، حدودا دو هفته پیش بود. وی در لبنان و درحال کار روی همین خودرویی بود که برنامه داشت با آن چپ کند»، خداپرست با این مقدمه می افزاید: «من در این سال ها، نزدیک به ۴۰ بار تجربه چپ کردن خودرو با ارشا را پشت سر گذراندم. بطور معمول من چنین خودروهایی را برای ارشا درست می کردم و در طول این مدت، حتی یک خراش روی بدن او نیفتاده بود. ارشا در ساخت چنین خودروهایی، گاردکشی اش، آماده سازی رمپ، اجرای چپ کردن و... بسیار مهارت داشت، نمی دانم چه بگویم دیگر. پیش از اینکه به لبنان برود، از من دعوت کرد که در این سفر همراهی اش کنم اما به خاطر مشغله کاری نتوانستم با او بروم. البته پیش از سفر به من نگفته بود که در بدلکاری اش، چپ کردن خودرو هم دارد وگرنه اساسا با او همکاری می کردم. این روزها فکر می کنم حضور من در آن جا ممکن بود که مانع آن حادثه تلخ شود.»
ارشا خیلی مهربان بود اما در کار خیلی جدی
خداپرست درباره خصوصیات اخلاقی اقدسی هم می گوید: «ارشا در کارش واقعا درجه یک بود. جزییات را مدام چک می کرد تا خطری، خودش و تیم را تهدید نکند. تمام مهارت هایی که در این رشته کسب شده، مدیون تحقیقات و مطالعاتی است که اقدسی در این سال ها داشته و ارتباطی که او با تیم های خارجی بدلکاری داشت. البته گروه های خارجی، اطلاعات زیادی به ما نمی دادند و ارشا برمبنای آنالیزی که از فیلم ها انجام می داد، با تکنیک های جدید آشنا می شد. من هنوز باورم نمی گردد که سر یک چپ کردن ساده، چنین اتفاقی برای ارشا بیفتد. ارشا در کار خیلی جدی و حرفه ای بود. این حرفه اصلا شوخی بردار نیست، اما خارج از کار، فوق العاده مهربان و با تمام اعضای گروه رفیق بود. خط قرمزش هم در کار این بود که هیچ کدام از ما نباید یک اشتباه را دو بار تکرار می کردیم.»
منبع: rastablog.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب