آخرین لحظات زندگی یك فرمانده شهید به روایت خودش
از این که تا حالا وصیت نامه من تاخیر افتاده، حقیقت این است که موازنه قدرت بین این جنگ نمی بینم و ترس از آن داشتم در مقابل ملت ایران شرمنده شوم. نظر به این که من یک سرباز در کسوت افسری هستم و یکی از تعهدات من در مقابل ملت، شهادت برای پیروزی است.
به گزارش راستابلاگ به نقل از ایسنا، «مرتضی خسروتاش» دوم مهر سال ۱۳۱۶ در روستای «مخلص آباد» فراهان در خانواده ای نظامی متولد شد. روزهای کودکی و نوجوانی را در شهرستان های مختلف سپری کرد؛ دوره ابتدایی را در اراک و سپس در شاهرود گذراند و در سال ۱۳۳۰ از دبستان فروغی شاهرود گواهی انتهای دوره را دریافت کرد.
دوره دوم دبیرستان را در «دارالفنون» تهران به پایان رساند و سال ۱۳۳۷ در رشته طبیعی از دارالفنون فارغ التحصیل و در سال ۱۳۳۸ وارد کادر ثابت افسری ارتش شد.
«مرتضی خسروتاش» مهر سال ۱۳۳۹ بعد از گذراندن دوره مخصوص به درجه ستوان سومی پیاده مفتخر شد و مابقی درجات را طی خدمت و قوانین ارتش سپری نمود و ۳ خرداد سال ۱۳۶۱ در حالیکه سمت فرماندهی «گردان ۱۴۱ تیپ ۲ لشکر ۲۱ حمزه» آذربایجان را برعهده داشت، در عملیات «بیت المقدس» در خرمشهر به شهادت رسید.
شهید «مرتضی خسروتاش» در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: «ستایش می کنم خدای را که رشته آفرینش و امور هستی بر منوال تدبیرش صورت گرفته. شهادت می دهم به یگانگی خدا، چون داوری جز او نیست. گواهی می دهم سرور ما محمد مصطفی (ع) بنده و فرستاده اوست و پیکر شریفش به زیور خاتم النبیین (ص) آراسته است. این چند خط وصیت نامه را زیر یک پل، نزدیک خرمشهر و در زیر آتش شدید دشمن تهیه می کنم.
از این که تا حالا وصیت نامه من تأخیر افتاده، حقیقت این است که موازنه قدرت بین این جنگ نمی بینم و ترس آن داشتم در مقابل ملت ایران شرمنده شوم. نظر به این که من یک سرباز در کسوت افسری هستم و یکی از تعهدات من در مقابل ملت، شهادت برای پیروزی است.
اکنون با این که دشمن ۵۰ درصد آمادگی جنگی بیشتری دارد، ولی او را شکست خورده می بینم. با این که شراره های آتش صدامیان امان نمی دهد و این گردان ارتش و سپاهی و بسیجی ادغام گردیده و ایمان به خدا و عشق به ولایت و فرمان رهبری موجب گردیده یکی بعد از دیگری در آتش دشمن بسوزند یا در اثر ترکش، شهید شوند، ولی پیشروی بسیار عالی است، چون کلیه عوامل دشمن، بیگانه از عقل و ایمانند.
شجاعت در مقابل این رزمندگان، سرافکنده و چرخ دنده معکوس می زند، برای اینکه چهره پرسنل در جنگ برافروخته و دید امیدشان به سمت پروردگارشان دوخته است. آرزو دارم پس از من فرزندانم به خوبی تربیت شوند، انسان هایی کامل و معتقد به مبانی اسلام، پاک و متقی، پرهیزکار و صدیق و همگی دارای تحصیلات عالی گردند و زود تشکیل زندگی مشترک دهند.»
انتهای پام
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب